آوینا جونآوینا جون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

آوینا عشق ابدی ما

قبل تولد ماه دونه آوینا

روز قبل از تولد شما هیجان کل خانواده رو گرفته بود .دیگه داشت باورم میشد که داری میای خانوم گل.هنوز بعضی ها به مامان میگفتن که بچت پسره و باوجود چندین سونوگرافی من هنوز نگران بودم.در طول حاملگیم شاید پر استرس ترین موضوع زنگی ام همین بود که همه نظر میدادن که بچت پسره .من و بابا احسان دلمون می خواست که نی نی دختر باشه .خلاصه نگرانیم دائم بیشتر میشد.ولی خوب گذشت.من حاملگی خیلی خوبی رو گذروندم البته بجز ٣ ماه اول که چشمت روز بد نبینه از هر چه چین و اسم چین و بوی چین بدم میومد.از مرغ هم که نگووووووووووووووووووو.ولی بقییش بخوشی گذشت .خیلی دوران قشنگی بود عزیزم.من و بابا احسان با هم می رفتیم و سیسمونی می خریدیم .سر هر دونش کلی فکر کردیم و ذوق .نمید...
15 خرداد 1390