تولد عمه نیلوفر
سلام عسلم،
30 تیر تولد عمه نیلوفر بود و ما همون روز نتونستیم بریم کرج چون از قبل قرار شده بود نوشین جون رو که تولدش همون روزه رو سورپرایز کنیم.خاله ویدا و سهیلا جون هم با سمیرا و خواهرش و ما و خاله الی رفتیم خونه نوشین جون و تولد بازی کردیم.خوش گذشت بعدشم شام رفتیم با بچه ها رستوران ترخون تو آ اس پ و غذا های خوشمزه خوردیم.تنها مشکل اینه که هوا خیلیییی گرمه اصلا بی سابقه است و نمیتونی حتی تو شب هم یک باد خنک احساس کنی.هر جا میری گرمهههه.خلاصه شب ویدا و سهیلا جونو آوردیم خونمون و شما کلی ذوق کردی باهاشون کلی بازی کردی و بهت خوش گذشت.فرداش عمه نیلو و عمو آرمان و عمو امین و غزاله جون و خاله الی رو دعوت کردیم خونمون برای تولد بازی.تا عصری خاله ویدا و سهیلا جون پیشمون موندن .شب افطاری دادیم و شام.بعدشم تولد بازی.کلی بهمون خوش گذشت .شما هم کلی با عمو آرمان بازی و شادی کردی.خیلی با آرمان کیف میکنی انواع بازی با هم میکنی و حسابی میری تو بازی مثل خودمی منم هنوزم میتونم به خوبی حس مامان بازی بگیرم.خلاصه شب خوبی بود.