آوینا جونآوینا جون، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره

آوینا عشق ابدی ما

نوشتن در پایان سال قبل

1393/1/3 14:14
701 بازدید
اشتراک گذاری

سلام،

سال گشته تقریبا از اذر تا پایان سال چیزی ننوشتم .علتش هم تنبلی بود و هم پر مشغلگی و هم به خاطر اینکه به خاطر شکست لگن بابا جون ایرج اصلا حوصله نوشتن نداشتم.یعنی دلم نمیخواست مطالب غمگین بنویسم .الهی شکر الان حال بابا جون کلی بهتره و مسایل رو زمان به خوبی حل کرده .قبل عید هم سرگرم خونه تکونی و کاری عید بودیم و کلی بدو بدوی مسایل کاری داشتیم و خداروشکر همش به خوبی گذشت .قول میدم امسال بهتر بنویسم خوشگلم.چون هر روزی که میگذره احساس میکنم این لحظات باید نوشته بشن چون عالیه بودن تو و همه اونایی که دوستشون دارم و بودن کنار تو و بقیه .خیلی بزرگتر شدی عزیزم کارات حرکاتت فکرهات حرفهات همه نشون میده که کلی بزرگتر شدی از بیان احساست و کارات خیلی وقتا از خوشحالی بغض میکنم .قول میدم که بنویسم تا تو هم بدونی که چقدر تو این سن عسلی.

دوستت دارم ماه دونه مامان

 

پسندها (4)

نظرات (7)

جیران بخشنده
20 فروردین 93 15:23
خداروشکر که حالشون بهتره
یگانه (یایه)
22 فروردین 93 14:04
I love you
vida
26 فروردین 93 13:38
مامان جون حتما بنويس كه مشتاقانه منتظرم
vida
4 خرداد 93 13:27
آويناي عزيزم عاشقتم شما امسال خيلي خيلي بزرگ،فهميده و خانم شدي.اميدوارم تمامي مراحل زندگيت رو با شادي و موفقيت پشت سر بزاري
مامان ارمیتا
12 خرداد 93 10:01
سلام گل من،تولدت مبارک ان شالله 120 ساله شی وسایه بابا ومامان همیشه بالای سرت باشه.آینده درخشانی داشته باشی.
جیران بخشنده
12 تیر 93 23:10
خوش اومدین دلم براتون یه ذره شده بود
مامان الناز
2 شهریور 93 15:11
بنویس