نوشتن در پایان سال قبل
سلام،
سال گشته تقریبا از اذر تا پایان سال چیزی ننوشتم .علتش هم تنبلی بود و هم پر مشغلگی و هم به خاطر اینکه به خاطر شکست لگن بابا جون ایرج اصلا حوصله نوشتن نداشتم.یعنی دلم نمیخواست مطالب غمگین بنویسم .الهی شکر الان حال بابا جون کلی بهتره و مسایل رو زمان به خوبی حل کرده .قبل عید هم سرگرم خونه تکونی و کاری عید بودیم و کلی بدو بدوی مسایل کاری داشتیم و خداروشکر همش به خوبی گذشت .قول میدم امسال بهتر بنویسم خوشگلم.چون هر روزی که میگذره احساس میکنم این لحظات باید نوشته بشن چون عالیه بودن تو و همه اونایی که دوستشون دارم و بودن کنار تو و بقیه .خیلی بزرگتر شدی عزیزم کارات حرکاتت فکرهات حرفهات همه نشون میده که کلی بزرگتر شدی از بیان احساست و کارات خیلی وقتا از خوشحالی بغض میکنم .قول میدم که بنویسم تا تو هم بدونی که چقدر تو این سن عسلی.
دوستت دارم ماه دونه مامان