آوینا و رفتن به باغ وحش 16/06/91
چند روزی بابا احسان رفته بود دبی وما طبق معمول همیشه در منزل پدر بزرگ اقامت داشتیم.خیلی بهمون خوش گذشت .مامان جونت که از روز تا شب باهات بازی میکنه و شما هم کیف میکنی.از وقتی راه افتادی خیلی بامزه تر شدی وقتی میدونی که میتونی همه جا بری خیلی قیافت دیدنیه.با یک شیطنت خاص مکان مورد نطر را نشانه گرفته و با قدمهای سریع خودتو به اونجا میرسونی و دیگه خدا به وسایل رحم کنه که بعد از چند لحظه صداشون میاد.من فقط نگات میکنم و خداروشکر میکنم .
خلاصه بگذریم.پنجشنبه خاله لادن ویگانه جون (به زبون شما یه یه)اومدن دنبالمون و با هم رفتیم باغ وحش ارم.باغ وحش خوبی بود .الیته تعداد حیوانهاش خیلی کمه ولی برای شما جالب بود.شامپانزه،ماهی ،آهو ،مار،بچه خرس و پرنده ها نظرت رو از همه بیشتر جلب کردن.دو تا پلنگ بسیار زیبا داشت که واقعا دیدنی هستن . کلا بهمون خوش گذشت.از خاله لادن جونمون هم ممنونیم.
آوینا جون و monkey مظلوم