پس فردا دو ساله میشییی

سلام عزیزم،

چه زود گذشت این دوسال و چه بزرگ شدی دخمل 2 ساله من.نمیتونم الان احساسمو واست تفسیر کنم ولی بدون که واست میمیرمممم.روزی که فهمیدم قراره مامان بشم فکرشم نمیکردم که الان در تولد دوسالگی دخترم سرشار از چه احساسی خواهم بود.اون موقع فقط نگران بودم که چی میشه ؟ولی الان سرشار از عاشقیم.

این روزها دایم به آیندت فکر میکنم اینکه چطور به نحو احسنت باید تربیتت کنم .آخه تربیت بچه خیلی سخته اینو خودت خواهی فهمید .دوست داری بچت بهترین باشه و اینم خودش خوب راه داره.راستی اسمتو تو مهد کودک تیام رزرو کردم .خانم سراج مدیر مهد گفت چقدر دیر اومدین همه بعد از تولد بچشون میان رزرو میکنن ومن خندم گرفته بود .حالا اسمتو رزرو کردم خدارو چه دیدی شاید زود نوبتت بشه.میگن مهد خوبیه .ولی تا اون موقع چی کنم هنوز نمیدونمممم.روزها با هم کلی بازی میکنیم (من هنوز سر کار نمیرم چون مامان جون هنوز نمیتونه شمارو نگه داره)صبح ها با هم پازل بازی میکنیم .بعد همینطور که صبحانه میخوری سی دی میبینیم. معمولا با نی نی و با آهنگاش مخصوصا آهنگ اتوبوس مهد در با نینی 2 کلی میرقصیم.نقاشی میکنیم.کتاب میخونیم.قایم موشک بازی میکنیم.بازی قایم کردن کارت انجام میدیم.لغت زبان یاد میگیری .بعد ناهار میخوری و میخوابی تا عصر.

لغتهای جدید انگلیسی:

ببر،شیر،چتر،جعبه،سیب ،گاو،کلاه،برگ،خواندن شعر i love you  با تلفظ صحیح ،خرس،با close eyesچشماتو میبندی و برعکس.arms up دستاتو میبری بالا و برعکس .

از آموزشت لذت میبرم خیلی شیرین و جالب یاد میگیری وقتی شعر جدیدی میخونم به دهنم خیره میشی و زیر لب میخونی میفهمم داری ضبط میکنی .

واسه همه چیز تشکر میکنی حتی چند شب پیش که تی کردی و بابا احسان داشت پاشویت میکرد چشماتو باز کردی و گفتی کافیه مرسی و ما دهنمون باز موند.واین خیلی جالبه.جدیدا داری علاقمند میشی چند کلمه با تلفن حرف بزنی.چون تا الان از صحبت با تلفن بدت میومد البته اگر کسی پشت خط نباشه دوساعت واسه خودت حرف میزنی.سلام،خوبی چطوری؟چه خبر؟منم خوبم .غذامو خوردم.خاله خوبه؟سلام برسون .بای بای.این بیشترین متن حرفاته که میگی و من غش میکنم با وجود اینکه بارها شنیدم.

جدیدا میخوای همه چیز مال شما باشه و اگر چیزی بر وفق مرادت نباشه جیغهای بنفشی میکشی که دود از کله همه بلند میشه.منم نگرانم که نکنه اینجوری بمونی .چون اونوقت خیلی همه چیز سخت میشه باید برم کتاب بخونم.وقتی ازت سوالی میکنیم که نمیخوای جواب بدی میگی نه و وقتی تعداد نه ها زیاد میشه خوب مامانها نگران میشن چون اصولا مادرها باید نگران باشند و این دلیل خوبیه که ذهن رو به خودش مشغول کنههه.

میخواستیم قبل مسافرت به شمال (که قراره با عمو محمد و خاله الناز و بنیا گلی بریم)واست تولد بگیریم ولی بابا احسان مجبور شد بره اربیل دوباره.خاله الی هم رفت کیش و خوب افتاد واسه بعد از تعطیلات.

چهارشنبه و پنج شنبه ها کلاس زبان داریم منو بابا و علی ونگین .چهارشنبه میری خونه مامان جون ولی 5شنبه میخوابونمت ولی دقیقا وسط کلاس بلند میشی و کلا کلاس بی کلاس.این هفته که دیگه واسه خودت سی دی هم گذاشتی . .میخواستیم این هفته بریم کرج خونه بنیا جون بازم نشدددد.چون شمامجددا سرما خوردین عزیزم و کلی همگی ناراحت شدیممم.عصرش که رفتیم بیرون یک سر زدیم به ادیداس واسه خرید کفش تابستونی که به مدد تحریمها خبری نبود . ولی شما واسه خودت بلوز شلوارک پسندیدی و تازه میگفتی الان بپوشم.جالب بود چون تو مغازه های دیگه پا هم نمیگذاری ولی اینجا همه اجناس مغازرو یکی یکی بازرسی کردی. خیلی صحنه جالبی بود همه فربون صدقت میرفتن که یک دخمل کوچولو با دقت مشغول خریده.تازه آخرش هم که خریدی به بابا احسان گفتی که خودم آدیداسو بیارم.

قد و وزنتو باور کن نمیدونم.اصلا نمیزاری قدتو بگیرم.خوش غذا نیستی اصلا.ولی کشف کردم که به سبزی قرمه سبزی علاقمند شدی و قاطی با برنج میخوری و این یکی از نقاط امیدواری در روزهای گذشته است.صبح ها تخم مرغ را با فرمول(تخم مرغ ،گردو و کنجد و شیر سرخ شده در کره )میل میفرمایید.پنیر کیبی میخوری با نون مستطیل شکل ،گاهی کره و عسل البته وقتی دلت واسه زنبوره میسوزه که زحمت کشیده و عسلو درست کرده،میخوری.ترکیب چایی وشیر را میپسندی ولی کلا شیر زیاد دوست نداری و این منو نگران میکنه .کشمش خیلی دوست داری،گوشت ماهیچه و گردن رو بسیار دوست داری و ران مرغ .عاشق نون تازه ای .دسر وانیلی دنت و بستنی وانیلی میهن و جدیدا بستنی عروسکی دوست داری.عاشق خیاری و جدیدا سالاد با سس .پاستا خیلی دوست داری ولی نه هر طعمی.اینارو میگم فکر نکنی خیلی خوش غذایی .اینارو هم عزیزم به مقدار اندک میل مینمایید.هنوز روزی 2 میل مولتی ویتامیت (vitan) و یکروز درمیون 1 میل آهن آیرو ویت میخوری البته دوستشون نداری.

دندوناتو بزور مسواک میزنیم.ولی بعدش دندوناتو به همه نشون میدی که سفید شده.

عاشق آب بازی هستی و اینکه آبو از تو یک ظرف بریزی تو یک ظرف دیگه .

از همه مهمتر اینکه فکر کنم امروز از شیر گرفتمت .خودت هنوز نمیدونی ولی امروز دیگه بهت شیر ندادم .دو ساله خوبی بود .هرلحظش که بهت شیر دادم عاشقانه بود و اینکه دیگه تکرار نمیشه خودمم ناراحت میکنه.

خیلی مطلب دارم که بنویسم ولی ساعت 1 شبه و باید بخوابم بعدا هرچی بنظرم اومد اضافه میکنم.

خیلی دوستت دارم دوست کوچیک خودم