خرداد زیبا

سلام گلم،

به ماه خودت خوش اومدی عسلم.ماه رو با کلی بازی شروع کردی.شب اول رفتیم با سامی خونه خاله مصی و سامی برات پازل خریده بود.اونجا با سامی و صبا جون کلی بولینگ بازی کردین .پریدین رو مبلا جیغ زدین (البته رتبه اول جیغ متعلق به خودت بود )سامی در مقابلت آروم شده بود انگاری فهمیده بود از الان نمیتونه در مقابل جیغ خانوما مقاومت کنه .خلاصه شما هم با یافتن نقطه ضعف سامی تا تونستی زور گفتیییی.ما هم کاری بهتون نداشتیم .من دوستم پریوش رو بعد از چندین سال دیدم.چقدر خاطره گفتیم و خندیدیم.آخه من و مصی جون و پریوش و مریم تو خوابگاه با هم بودیم دوران لیسانس و چون با هم زندگی کردیم خیلی با هم خاطره داریم.تا آخر شب اونجا بودیم.خاله مریم مارو رسوند بارون خیلی زیادی میومد.و شما گفتی مامان با چتر بمونیم تو حیاطو بارونو تماشا کنیم .آخه من چی بگم به این همه احساسسس.

روز اول خرداد شما برای زمان کلاس زبان ما رفتی خونه مامان جون و مریم جون و آقای خدایار هم اومدن اونجا پیشت.با مامان جونا و بابا جونا کلی کیف کردی.این چهار نفر کلا میمیرن برات.واسه خودت پادشاهی میکنی و تو هم خیلی دوستشون داری .خاله الی هم طبق معمول با پاستیل خرسی از راه رسید.خاله الی مامور خریدن پاستیله واسه شما. و شما به همه تعارف کردی.شب داشتی واسه الی کلمات انگلیسی جدیدتو میگفتی که الی بهت aunt رو هم یاد داد .چند بار با خودت گفتی و بعد که ازت پرسیدیم گفتی آنت یعنی خاله الی و ما کلی خندیدیم.خیلی جالب کلماتو بخاطر میسپاری و در مورد کلمات جدید خودت میپرسی مثلا همون موقع پرسیدی مامان ،مامان جون اعظم چی میشه؟

و مثلا در مورد رنگها که یاد گرفتی خودت پرسیدی مامان نارنجی پس چی میشه؟یک مورد خنده دار هم وقتی بود که father & mother رو یاد گرفتی و پرسیدی پس آوینا چی میشه و من گفتمbaby و حالا وقتی ازت میپرسیم بیبی میگی میشه آوینا خوشگله.

این ماه خیلی خوبه چون قراره همش خوش بگذرونیم .هوا هم که فعلا عالیه و تهران دو ماه رو در تمیزی بسر برده .امیدوارم اوضاع اقتصادی هم مثل هوا عالی بشه .آخر خرداد انتخابات ریاست جمهوریه.الان روزهای آخر ریاست آقای ا ح م دی نژاده و منتظریم ببینیم چی میشه.

نمیدونم چطوری امسال برات تولد بگیریم.میخوام بهت خوش بگذره .امسال معنی تولد رو بهتر حس میکنی گلم.امیدوارم همه ماهها شاد باشی خرداد ماهیه با مزه من.

(وای سوتی دادم چون مامور را با ع نوشته بودم ولی دایی تورج بهم یاداوری کرد. مرسی دایی گلم که وبلاگو خوب و با دقت میخونیییی)

دوستت دارم