اولین سفر به ترکیه با آوینا جون
بنابر تصمیم دولت برای تعطیلی تهران ما فرصت رو غنیمت شمردیم و 3 شهریور صبح زود با خاله الی و خاله ویدا رفتیم آنتالیا.البته بماند که مقصد قاضیان طب معرفی شده بود و ما الکی یکساعت در فرودگاه بی آب و علف اونجا معطل شدیم.و این برای شما دختر گلی سخت تر از بقیه بود.البته وقتی به مقصد رسیدیم خستگیمون واقعا درومد .هتلمون rixos tkirova بود .هفت روز به یادموندنی را با دختر گلی تجربه کردیم.آوینا گلی که همش تو آب بازی میکردی.و مهمتر از همه اینکه غذا های رستوران بچه ها رو میخوردی .بچه ها از تمام جاهای دنیااونجا بودند همه ناز و دوست داشتنی و خوشحال شدم که دیدم اکثرا مثل شما لاغر و قلمی بودند . آخه میدونی که مامان ها دوست دارند بچه هاشون خوب بخورند و یکم پلی بشن .ولی انگاری با توجه به فعالیت شما انتظار زیادیه.اونجا شما تو برنامه رقص دست جمعی بچه ها هم شرکت کردی .و البته یک شب به علت ویروس استخر تب کردی و ما تا صبح نگرانت بودیم.خداروشکر صبح خوب شدی.موقع برگشت تو هواپیما خیلی اذیت شدی .الهی مامان برات بمیره .خیلی گریه کردی .و فقط می خواستی تو بقل مامایی باشی .خیلی برات ناراحت شدیم.ولی در کل سفر خیلی خیلی خوبی بود .شما خانم بودی ،گل بودی .عسللللللل عاشقتم.