آوینا جون و 16 ماهگی
اول از همه بگم که دیشب سورپرایزم کردی خوشگل خانم.دیشب دیدم که دوتا دندون آسیاب درآوردی یکی کامله پایین و یکی بالا یعنی الان ١٠ تا مروارید داری.وای که چقدی خوشگله این دندون آسیابت.البته دندون یازده هم داره میاد بیرون .
جدیدا ورزش میکنی یک دو و هر وسیله ورزشی میبینی میشماری .خنده خیلی بانمکی هم میکنی که دل همرو میبره.عمه و عمو ،پروانه و پشه هم میگی.هنوز عاشق نانای هستی و موقع بعضی آهنگها پلک هم نمیزنی مثل آهنگ آزادی ابی و شادمهر و گل گلدون وجند تا دیگه.موبایل رو هم میگیری دستت و میری یک گوشه مثلا ادای sms زدن رو درمیاری .میوه خیلی دوست داری خداروشکر.شمع رو خودت تنهایی فوت میکنی.دستت رو پشه خورده و با لحن بامزه ای نشون میدی و میگی پشه .واسه خودت نقاشی میکنی و البته نکته جالب اینه که فکر کنم چپ دست هستی عزیزم.غذاتو که میخوری ظرفشو میبری تو آشپزخونه و ما نذر میکنیم که بشقابهاسالم برسه به مقصد. جدیدا وقتی کار درستی میکنی دستاتو به نشونه هورا میبری بالا و میزنی به دست منو بابا .خیلی بانمکه.خدانکنه ما یک لحظه بخواهیم فیلم ببینیم و به شما توجه نکنیم چون همون لحظه دی وی دی خاموش خواهد شد.و با نگاه شیطنت آمیز ولبخند برمیگردی و عکس العمل مارو نگاه میکنی.
هفته قبل رفتیم عروسی سپهر پسر خاله بابا احسان و خیلی بهمون خوش گذشت اونجا آتش بازی دیدی و کلی تو ذهنت مونده بود و تا چند روز درموردش با زبون آوینایی صحبت میکردی.
عاشق جوجه کباب هستی و پنیر کیبی.
عروسکاتو خودت میبری تو حموم و میریزی تو وان و بعد میگی که بریم آب بازی و خدانکنه که کسی بدون شما بره حموم.ای وای من.
موهاتو سشوار میکشی و البته چون بعدش نمیتونیم سشوار را خاموش کنیم فکر کنم همین روزها سشوارمون بسوزه.با مامان جون کلی بازی میکنی و خودشونو وخونشونو خیلی دوست داری حتی از خونه خودمون بیشتر .مامان جون و بابا جون خیلی مراقبت هستن امیدوارم بتونیم براشون جبران کنیم.
هوا کمی سرد شده و پاییز خودشو نشون داده .فصل قشنگیه و با وجود شما رنگارنگیه فصلمون بیشتر شده.
قد و وزنتو نمیدونم و بعدا مینویسم.عکس هم بعدا اضافه میکنم.
دوستت دارم